خب ، هوا روشنه نه؟ دلمون رو برف میاد داداش ، خیلی برف میادامیدوارم که همینطور که هوا روشنه دلاتونم روشن باشه توو فضای عجیبی ساختیم این کارو با هم آره ، تازه شروع شده بریم باز پرا بازن آخه راحته واسم روشنه از اول ، تا آخر راهم پره حرفیم اینا بد لالن جنسیم اینا دلالن نمیشن وارد به اتمسفر سیارم وقتی پیشرو میاد با عرفان نده پُزِ فِیک بزن هد بان وقتی ما میشیم هم پیمان تو رو بیرون میکشم از زندان وکالو میندازیم توو فرِ داغ تو میشنوی میشی گره باز دیگه حسابی شدیم بی حساب حتا اگه همه چی بره زیرِ پا اگه تیرو تار ک* من بهت قول میدم میشه ناب این داروی دیدته همونی که اکیپ ما میشناخت بذار امیدی باشیم تو نا امیدی پرات بستن بهت بالو میدیم دلا خسته ان بهت حالو میدیم امشب برنامه کل سالو چیدیم راهی رفتیم که تش برگشت نبود چاهی کندیم و و تهش گنج نبود قفل کلیدیم، سفر می چینیم نسخه پیچیدیم برگه اش نموند پشتمون خالی ، مشتموم خالی چوب لایه چرخ و پنچر نموند مشتتون بودیم، پشتتون بودیم تووی دستمون خنجر نبود قلممون حنجرمون سپر همیم چون سنگر نبود از این کسکشا سنگتر و واسه ایرانم از دلم تنگتر نبود بیش از این نمی شه با عقده ور رفت گذشت اون روزا که بودیم دور جدول ولی امروز اینو متوجم که ته ناراحتیها اوج خندس درمان میشی وقتی شه مورد برعکس باس از اول درساتو حفظ کنی وقتی دوباره گذرت م خوره جنگل وقتی دور و بار خودت پره تله اس باید رو به رنگین کمون رول بزنم وقتی معجزم رپه پس * همه زندگیشون تو پُزه همش پس بهشون نشون بده موزِ منن بگو زندگیمون پره از نویز جهنمیه ما باهاش میدیم پُزه قلم جا اسلحه دستتون حوله * هم حول هولین و مرده پرست من خود جهنمم از صبح سحر وقتی دور صحنم میاد خودش هدف از شعرامون در میاد رز بنفش داره می پیچه توو تن موج قلم باز پرا بازن آخه راحته واسم روشنه از اول ، تا آخر راهم پره حرفیم اینا بد لالن جنسیم اینا دلالن نمیشن وارد به اتمسفر سیارم وقتی پیشرو میاد با عرفان نده پُزِ فِیک بزن هد بان وقتی ما میشیم هم پیمان تو رو بیرون میکشم از زندان وکالو میندازیم توو فرِ داغ تو میشنوی میشی گره باز دیگه حسابی شدیم بی حساب حتا اگه همه چی بره زیرِ پا اگه تیرو تار ک* من بهت قول میدم میشه ناب این داروی دیدته همونی که اکیپ ما میشناخت از اول از اول صد قسم صد صد قسم خوردمو قول دادم من از کس نترسم چنگ زدم من کندم ؛ کالبدو قفسم قفس سینه تا رسیدم به قلبم من و رضا هنوز درگیریم با هم جوشیدیم و سَر میریم آتیشه دلامون میریزه بیرون و توو دل شماها پخش میشیم قصه گو بودیم و کارگردان شدیم و داریم به شماها نقش میدیم باورو بسازین توی دلتون و سوار مشکلا فتح میشین اگه دورو برم ستاره نیس اگه دلم میگیره با یه قاب ریز اگه همه رو میبینم یه سالو نیم یه بار واسم مهم تر از ادامه نیس نگو تیری توی خشابت نیس خدا این همه هرز از کنارت چید حالا باس بره برسه به داد چینو ما نمیذاره اینطور اداره شیم وقتی تو وطن پره از اعدام شیره کسی نمیگرده پی جانشین همه حیاتشونو از دست دادن و قناعت میکنن به جیره آب قیر یسریا میان به دین ناصری یکی خودشو میفروشه به کاسبی هرچقدم بخوای بیراهه بری چیزی نیس جز حس سفید عاشقی زنده ای عمو؟ اینا فکر کردن که ما * هر کاری میخواین بکنین داشی * نباشه باز پرا بازن آخه راحته واسم روشنه از اول ، تا آخر راهم پره حرفیم اینا بد لالن جنسیم اینا دلالن نمیشن وارد به اتمسفر سیارم وقتی پیشرو میاد با عرفان نده پُزِ فِیک بزن هد بان وقتی ما میشیم هم پیمان تو رو بیرون میکشم از زندان وکالو میندازیم توو فرِ داغ تو میشنوی میشی گره باز دیگه حسابی شدیم بی حساب حتا اگه همه چی بره زیرِ پا اگه تیرو تار ک* من بهت قول میدم میشه ناب این داروی دیدته همونی که اکیپ ما میشناخت